سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا دانشمند که نادانى وى او را از پاى در آورد و دانش او با او بود او را سودى نکرد . [نهج البلاغه]
 
جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 8:21 صبح

طبقه بندی و بررسی ویژگی های مشکلات رفتاری
کلیاتی درموردضرورت طبقه بندی:
همان گونه که مطلع می باشید هر علمی دارای طبقه بندی می باشد اما در ضرورت طبقه بندی مشکلات رفتاری به ویژه در کودکان و نوجوانان نظرات مخالف وموافق زیادی وجود دارد. نظریه پردازان روانشناسی دلایلی نظیر آسیب روانی-عدم وجود یک مجموعه مشترک در تشخیص علت و ملاک های تشخیصی را متذکر می شوند. در حالی که درعلوم دیگرنظیرپزشکی یا شیمی با چنین مشکلاتی روبرو نمی باشند. البته دوشیئی مختلف از نظر دو گروه ممکن است دو نوع طبقه بندی شود مثلا یک شیمی دان- الماس و ذغال را دریک طبقه قرار دهد ولی یک جواهر فروش- نوعی دیگر طبقه بندی راانجام دهد در هر صورت آنها نیزهر کدام درعلم خودگروه بندی خاصی را با همه ی تفاوت های بین دو شیئ منظورنموده اند. موافقین ضرورت طبقه بندی- دلیل ان رانظیردیگر علوم سهولت مطالعه وجلوگیری از اتلاف وقت- بین متخصصین در صحبت و تشخیص و درمان می دانند.البته آنهااذعان دارند که طبقه بندی اختلالات با دیگر علوم متفاوت است زیرا یافتن وجوه اشتراک در اختلالات و تغیراتی که در رفتارکودکان در مراحل رشدانجام می پذیردباعث می شود که با احتیاط بیشتر تکیه بر طبقه بندی نموده بدین جهت پیشنهادمی کنند به جای کاربرد طبقه بندی- از تعلق داشتن به گروه بحث شود که در این صورت آسان تر می توان خصوصیات معین و مشترک بین اعضا یک گروه را پیدا نمود.
الف:طبقه مشکلات رشدی جسمی _ روانی
در این طبقه مشکلاتی ارائه گردیده است که به اختلالات حسی- حرکتی یا سیستم عصبی یا بد شکلی های جسمانی وابسته است.علت ارائه مشکلات جسمی در طبقه بندی به دلیل ارتباطی است که این مشکلات گاهی با مسائل روانی پیدا می کندیا در واقع به علت وجود این مشکلات عوارضی بر  روح کودک باقی می گذارد که باعث ایجاد مشکلات رفتاری می گردد.البته همیشه عارضه جسمانی ایجادمشکلات رفتاری نمی کند وزمانی ما به عنوان یک مشکل به ان می نگریم که عوارض ثانویه مشکل رفتاری را ایجاد کرده باشد.در غیراینصورت به تنهایی به عنوان یک عارضه ی جسمانی خوانده میشود.


مشکلاتی که در زیر گروه این طبقه بندی قرار گیرندعبارتند از:
(1)اختلال رشدی در تلفظ شمرده
(2)کم شنوایی
(3)کم بینایی
(4)اختلال هماهنگی حرکتی مربوط به رشد
(5)فلج مغزی
(6)صرع بزرگ
(7)صرع کوچک
(8)بد شکلی عضوی
(9)بد شکلی پوستی
(10)کچلی
که به ترتیب تعاریف و سبب شناسی و ملاک های تشخیصی هر یک ارائه می گردد:
الف-1)اختلال در تلفظ شمرده ی مربوط به رشد
دانش آموزانی که به این اختلال دچار هستند در بیان و تکلم حروف را شمرده و صحیح تلفظ نکرده و حروف و کلمات را به طور مکررغلط تلفظ می کنندکه بیان آنها ناهنجار به نظر می رسد.
ابن دانش آموزان از نظر اطرافیان تکلم کودکانه دارند.به آنها نوک زبانی یا تکلم کند اطلاق می شود. این دسته از دانش آموزان دارای اختلال در تلفظ شمرده مربوط به رشد هستند.باید توجه داشت علت این امرناشی از عقب ماندگی ذهنی یا اشکالات شکاف سقف دهان یا نیمه شنوایی نباشد.
سبب شناسی:
علت اصلی اختلال نامشخص است ولی تصور می شود که خانواده پر جمعیت طبقات اجتماعی - اقتصادی پایین و عوامل ژنتیکی تا حدی در ان نقش دارد(ملاک های تشخیصی در فرم شماره(2)ضمیمه همراه با سایر ملاک های تشخیصی قرار دارد.
الف-2)مشکل کم شنوایی
دانش آموزانی که دارای این مشکل می باشند جزو دسته کودکان ناشنوا محسوب
نمی شوند. بلکه منظورآن دسته از کودکان یا دانش آموزانی هستند که به علت کم یا ضعف شنوایی علائمی خاص را در کلاس ودر برخود با دیگران ودرهنگام صحبت کردن نشان می دهند که موجب عقب ماندگی درسی یا تیک های ویژه یا گاهی اوقات به ظاهر کند ذهنی است.
سبب شناسی:
علت اصلی مثل دیگر علل نا شنوایی یا نیمه شنوایی جسمانی می باشد که در اکثریت موارد به عامل ارثی یا بیماری های دوران کودکی مربوط می شوند.((ملاک های تشخیص در فرم شماره(2)ضمیمه همراه با سایر ملاک ها قرار دارد))
الف-3)مشکل کم بینایی
این گروه از دانش آموزان دچار مشکل نابینایی یا نیمه بینایی نیستند زیرا این دسته از افراد در گروه خاص خود (دانش آموزان استثنائی نا بینا)طبقه بندی میشوند.گروه مورد نظر در این طبقه دانش آموزانی هستند که به علت ضعف بینایی که گاه شناخته شده نیست و با حتی با عینک نیز نیاز به توجه خاص دارند قرار می گیرند.
سبب شناسی:
علت اصلی ارثی یا بیماری مادر در دوران بارداری یا کودکی یاناشناخته می باشد.
الف-4)اختلال هماهنگی حرکتی مربوط به رشد
این اختلال هماهنگی مربوط به رشد جسمانی می باشد:
در این اختلال فرد قادربه یک هماهنگی هنگام انجام حرکات پیچیده نظیر راه رفتن و گاه حرکات جزیی تر نظیر حرکت انگشتان به طورمنظم برای یک عمل نمی باشد.مثل نوشتن
این اختلال ناشی از عقب ماندگی ذهنی یا یک اختلال جسمی مشخص مثل ضربه های مغزی نوع(c.p)نمی باشد.اما در عین حال این اختلال پیشرفت تحصیلی و سایر فعالیت های روزمره فرد را دچار اختلال می کند.در سابقه رشد حرکتی او طبق گفته والدین تاخیر در رشد حرکتی در سنین پائین تر تاخیر در سینه خیز رفتن-نشستن-راه رفتن و غیره.
سبب شناسی:
سه فرضیه در مورد علت این اختلال وجود دارد
1 – فرضیه عضوی: ضربه های جزیی مغزی فرد را آماده ی ابتلا به این اختلال می کند مثل سوء تغذیه مادر پایین بودن وزن هنگام تولد و بیماریهای دوران حاملگی مادر یا ضربه های وارده به جنین.
2 - فرضیه مربوط به رشد: ناشی از تاخیر در رشد مهارت های درکی حرکتی.دراین فرضیه معتقدند که بعد از مدتی که تکامل جسمی حاصل می شود این اختلال رفع میگردد .
3 – در این فرضیه معتقدند: بعضی از کودکان بدون ضایعه مغزی، عمل طبیعی مغزی آنها شبیه به کودکان با ضایعه مغزی می باشد.این کودکان در درک گشتالتی هماهنگی حرکات همانگی حرکتی- بینایی و قدرت دقت و کنترل اعمال و رفتار دچار مشکل می باشند که این عوارض به ارث رسیده از والدین می باشد.بطوری که در اکثر موارد مشابه آن دررفتار آنها دیده شده است.
الف-5 (c.p)
تعریف:اختلالاتی که از بدو تولد یا اوآن نوزادی شروع می شود اما پیش رونده نیست و وجه مشخصه ی آن انحراف در کنش حرکتی مثل فلج- ضعف و ناهماهنگی می باشد.که اغلب با دیگر مشکلات اورگانیکی مغزی مانندصرع- عقب ماندگی ذهنی و مشکلات یادگیری و رفتاری همراه است.
ولی در نوع خفیف گاه بدون عقب ماندگی ذهنی بوده وتنها با دیگرمشکلات رفتاری همراه می باشد.این دسته از شاگردان- ناتوانی در عده ای از عضلات دارندکه حرکت آن عضلات از اراده فرد خارج است.(دقت نمائید فلج کامل در بدشکلیهای عضوی و نقص بدنی قرار داده شود(
سبب شناسی:
به علت ضربه مغزی حادث می شود که این ضایعات مغزی در کودکان به علل زیر می تواند ارتباط داشته باشد:
الف:عوامل قبل از تولد.
ب:عوامل هنگام زایمان.
ج:عوامل بعد از تولد.
هر نوع بیماری مادر یا آسیب به مغز یا تب های شدید کودک به نحوی به سلسله ی اعصاب مرکزی و سیستم عصبی ضربه وارد نماید می توان به عنوان علت ذکر کرد.ضمنا در یک سوم موارد عامل ارثی را موثر می دانند که معمولا با عقب ماندگی ذهنی همراه می باشد و احتمالا در عصب شناختی رخ می دهد و در ناحیه چهره و گوش باعث اتصاء کانونی مویرگی می شود البته این عارضه در پسران بیشتر از دختران دیده می شود.
علاوه بر عوامل فوق بعضی کودکان بدون ضایعه مغزی عمل طبیعی مغزی آنها شبیه به کودکان با ضایعه مغزی می باشد که آن را منسوب به عوامل ارثی محسوب می کنند.
(الف-6-7)صرع
این گونه دانش آموزان مکررا دچار عدم آگاهی نسبت به محیط اطراف خود میگردند که در نتیجه تغییرات در کنش های الکترو شیمیایی مغزی می باشد.
در صورتی که نوار مغزی الکتروانسفالوگرافی(E.E.G)از انها به عمل آید-در نوار ضربه مغزی مشخص میگردد. تفاوت درجه ی هوش بین افراد صرعی با دیگران- در مراحل اولیه شروع حملات وجود ندارد. ولی چنانچه حملات شدید و تکراری باشد رشد تکامل قوای عقلی به تدریج صدمه دیده می شود.
سبب شناسی:
حمله صرعی خود به خود یک بیماری محسوب نمی شود-بلکه یک علامت تکراری از یک نوع گرایش مرضی مزمن مغز است که علت آن ممکن است نا معلوم باشد و یا اینکه مربوط به یکی از اختلالات شناخته مغز باشد.به طور کلی در اینجا دو نوع صرع که ویژگی های شناختی واضح تری دارند مورد بحث قرار می گیرد.الف(6)-صرع بزرگ (گراند مال)(الف7)صرع کوچک(پتی مال)وعلت انتخاب صرع در این طبقه بندی وجود مشکلات رفتاری همراه با آن می باشد.
الف8)بد شکلی های عضوی یا نقص عضوی
در این طبقه بندی بیشتر نواقص جسمی پاها و دست ها یا فلج های اعضای حرکتی مورد نظر می باشد.
علت گنجاندن این مشکل اهمیتی است که اعضا حرکتی به خصوص در نیم تنه ی بالا نظیر دست ها در امر آموزش دارندوهمچنین اثرات جانبی اختلالات رفتاری است که گاه به علت این نواقص در فرد ایجاد میگردد.تفاوت این مشکل با c.pفلج بودن کامل یک عضو یا یک طرف بدن می باشد البته احتمال دارد به دلیل فلج مغزی باشد ولی در این طبقه نقص کامل مورد نظر است.
سبب شناسی:
به علل گوناگون ضربه های مغزی که ایجاد فلج در بخشی یا کل اعضاء باقی میگذاردکه به علت های ضربه مغزدر بخشc.pاشاره شد.ویا حوادثی که ممکن است به قطع عضوحرکتی در بدن بینجامد یا فلج اطفال یا تصادفی که به قطع نخاع منتهی گردد.
الف-9)بد شکلی های پوستی و کچلی
بد شکلی های پوستی به صورت های گوناگون ودر قسمت های مختلف بدن می تواند وجود داشته باشد اما آنچه اهمیت دارداثرات جانبی این اشکال در رفتار دانش آموزان است زیرا وجود یک خال بزرگ یا لکه های خاص می تواند احساس حقارت و کمبودو گوشه گیری شدیدی در فرد ایجاد کند. در موارد بسیاری دانش آموزان برای پنهان نمودن نقص خود به اعمال خلاف دست می زنند.به طور مثال یکی از دختران مبتلا به اشکالات پوستی در صورت خود روزانه از وسایل آرایش استفاده می نمود و مسئولین مدرسه اکثر اوقات مجبور به برخوردبا او می شدند ولی او به علت نگرانی از مشخص شدن نقص خود نه تنها عمل خود را تکرار میکرد بلکه با سرکشی در مقابل اولیاءمدرسه به عنوان شاگردی ضد مقررات شناخته شده و تا جایی که مدرسه مجبوربه استفاده از تنبیه به صورت ترک مدرسه گردید.در این زمان بود که مادر دختر واقعیت امر را مشخص کرد.
برای اگاهی اولیا مدرسه چند نوع از ویژگی های بد شکلی های پوستی توضیح داده میشود.
1 - اکنه:ضایعات این بیماری به صورت دانه های قرمز رنگ یا دانه های چرکی و نوع دیگر دانه های سر سیاه در صورت خود نمایی میکند.
2 - وجود موهای خشن و پر رنگ و ضخیم: در دخترها و مناطقی که به طور طبیعی وابسته به هورمونهای مردانه است -مثل چانه- پشت لب و زیر گردن.
3 - خال های بیگمانه:که به صورت مادر زادی در پوست بوجود می آیند و خالهای نسبتا بزرگ و نامنظم می با شند که گاهی تمام یک اندام را در بر می گیرد.
4 - خال های عروقی: به صورت مختلف نظیر لکه قرمز روشن که از هنگام تولد روی بدن یا پیشانی یا لب فوقانی خود نمایی می کند.
5 - پیسی:وجود لکه های سفید رنگ در روی پوست به علت از بین رفتن سلول های رنگدانه پوست.
6 - قارچ های پوستی:در قسمت های مختلف بدن حتی ناخن ها که خطوط سفید رنگی در ناخن ایجاد شده وموجب جدا شدن ناخن میشود.
7 - زگیل:بر جستگی های کوچک با سطح شاخی در پوست که از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر اندازه ان متغیر است و بیشتر پشت دستها و انگشتان دیده می شود و در صورت همنوعی دیگر از زگیل دیده شده است.
8 - زرد زخم:دانه های آبدار کوچک(ویزکول)را با دیوارنازک در روی یک زمینه قرمز پوستی ایجاد می شود که به سرعت پاره شده و باز همان پوسته ی زرد عسلی رنگ در سطح را ایجاد می کند .و بعداز2تا3هفته بدون جای زخم بهبودی می یابد.اکثرا در اطراف دهان بینی و گاهی بینی و گاهی در سر ایجاد میشود .
9 – کچلی:که از نوع قارچ است و ممکن است تمام موهای سرو یا تنها به وسط سر آسییب رساند.در مرحله اول به صورت یک توده التهابی دردناک در ناحیه سر ایجاد می شود و از محل زخم ها- ترشح چرکی خارج میشودو موها با مختصر کششی جدا می گردد.علاوه بر آن پوسته های کلفتی هم در سطح این توده ها دیده می شود.
وجود لکه ها و زگیل و پیسی و کچلی در هر دو جنس اثر نا مطلوبی دارد ولی غالبا دختران حساسیت بیشتری نسبت به آنها نشان می دهند.البته در سنین نوجوانی به عنوان یک مشکل حاداز طرف انها تلقی میشود.
معمولا دانش آموزانی که چنین مشکلی را دارند سعی می کنند که از طریق پوشاندن یا آرایش کردن و در مورد کچلی استفاده از روسری به طوری که تا روی چشم ها کشیده شود موضوع را از دیگران پنهان نمایند.
در این طبقه در کلیه مواردباید دقت شود که زمانی به عنوان مشکل از آن نام برده شود که با دیگر مشکلات رفتاری- نظیر گوشه گیری- لج بازی یا افت تحصیلی و غیره همراه باشد.در غیر اینصورت نیازی به توجه دادن به ان به عنوان یک مسئله نمی باشد.
ب-3-2-1)اختلال در یادگیری:
کلیات:
این دسته از دانش آموزان به طور کلی در یکی از زمینه های درسی از نظر میزان پیشرفت و یادگیری به طور فاحشی با دیگر دروس دچار عقب ماندگی می باشند بدون اینکه از نظر ذهنی دچار عقب ماندگی هوشی باشند.در سال1968((کمیته ی مشورت ملی در مورد کودکان ناتوان))تعریف زیر را ارائه داد.
کودکان ناتوان در یادگیری در یک یا چند فراگرد اساسی روانی در ارتباط با فهمیدن یا کاربرد زبان شفاهی یا کتبی ناتوانی نشان میدهند.تظاهرات این ناتوانی ممکن است به صورت اختلال در گوش دادن - فکر کردن - سخن گفتن- خواندن- نوشتن- هجی کردن یا حساب باشد.این اختلالات را نتیجه شرایطی دانسته اند که شامل نقائص ادراکی- ضایعه مغزی- اختلال جزئی در کارکرد مغز- نارسانا خوانی- اختلال گویایی و غیره است.ناتوانی یادگیری این کودکان از نوع مشکلاتی نیست که مربوط به بینایی شنوایی یا نقایص حرکتی عقب ماندگی ذهنی پریشانی عاطفی و یا کمبود امکانات محیطی باشد.
میزان آماراین دانش آموزان در حدود بین 1تا3درصد و در بعضی از آمار ها تا 30درصدگزارش شده ولی به طور کلی این دسته از کودکان به علت مشکلات شناختی آمار دقیقی از آنها در دست نیست.
در این اختلال از اولین مراحل رشد یادگیری دچار مشکل می باشد.
در10.I.C.Dآن را ناشی ازمشکل آسیب مغزی اکتسابی و بیشتر علت را ناشی از نابهنجاری هایی در پردازش شناختی می داند که قسمت عمده ی این نابهنجاری از نوعی اختلال کارکرد بیولوژیکی ناشی می شود.و بیشتر در پسرها دیده می شود.
یکی از مشکلات تشخیصی این مشکل تفاوت آن از دیگر اختلالات رشدی است و دیگر مشکل تشخیص این اختلال از بد آموزی وعدم تجربه کافی آموزشی می باشد این اختلال با مشکلات دیگری نظیر کمبود توجه و دیگر اختلال های رفتاری به خصوص زیاده فعالی همراه می گردد.
به طور کلی علت ناشناخته است ولی فرضیات متعددی در مورد علل آن وجود دارد که بعضی ازآ نها تقدم عوامل زیستی است-که بر عوامل غیر زیستی(نظیر فرصت یادگیری وکیفیت تدریس)تاثیر می گذارند و در نتیجه باعث اختلال می گردد.
این اختلال در سراسر دوران دبستان گاه تا دوران نوجوانی ادامه می یابد ولی بیشترنشانه های خود را در دوران دبستان به شدت نشان می دهد.
این دسته از دانش آموزان دارای یک ملاک های تشخیصی کلی به صورت های زیرمی باشند.
1 - ملاک های رفتاری عبارتنداز :
اختلال ادراکی:به طور مثال وقتی از دانش آموز بخواهیم به یک تصویر نگاه کند او به جای دیدن کل تصویر اجزا را می بیند یا طرح را تحریف کرده و نقش و زمینه را به جای یکدیگر به حساب می آورد یا اگر به او گفته شود حرف(آ)را بنویسید کل صفحه را با حرف(آ)پر می کند.
اختلال مفهومی:اگر از دانش آموز بخواهیم متنی را بخواند قادر به درک مطلب یا خلاصه کردن آن نیست.
اختلالات رفتاری:معمولا اختلالات رفتاری نظیر زیاده فعالی تحریک پذیری و دیگر مشکلات هیجانی را از خود نشان می دهد .
2 - ملاک های زیستی:
علائم خفیف عصبی:نظیر ناشیگری در راه رفتن عدم قدرت کافی در انجام مهارت های ظریف حرکتی.
در نوار مغزی ضایعات عصبی دیده می شود بدون اینکه دچار عقب ماندگی ذهنی خود یا افراد خانواده باشند.
این اختلال به چهار دسته کلی تقسیم می شوند.
1- اختلال خواندن
2- اختلال املا(بیان نوشتاری)
3- اختلال مربوط به رشد در حساب(ریاضیات)
4- اختلال امیخته ناتوانایی های یادگیری
ب-1)اختلال در خواندن:
تعریف:اختلال مربوط به رشد در خواندن با نقص قابل ملاحظه ای در پیدایش مهارت های شناخت کلمات وفهم مطالب هویدا می شود.
در این اختلال علت ضعف بینایی یا سن عقلی یا نامناسب بودن محیط آموزشی نیست این دسته ازدانش آموزان در قدرت درک مطلب خواندن وبازشناسی کلمه خوانده شده و مهارت بلند خوانی و انجام تکالیفی که بر خواندن مبتنی باشد.ضعف نشان میدهند و در سابقه این افراداختلال رشدی گفتاری نیزدیده می شود دارای شکست تحصیلی بی علاقگی به مدرسه و سازگاری اجتماعی به خصوص در سالهای آخر دبستان و دوران دبیرستان می باشند.
انواع آن شامل عقب ماندگی- اختصاصی خواندن- وارونه خوانی و دیسلکسی رشدی می باشد.
حدود2تا8درصد کودکان در سنین مدرسه به این اختلال دچار هستند و در پسرها 2تا4برابر بیشتر از دخترها می باشد.»



لیست کل یادداشت های این وبلاگ