سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و یکى از یاران خود را فرمود : ] بیش در بند زن و فرزندت مباش که اگر دوستان خدایند ، خدا دوستانش را ضایع ننماید ، و اگر دشمنان خدایند ، ترا غم دشمنان خدا چرا باید ؟ [نهج البلاغه]
 
جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:35 عصر

اختلالات رفتاری و روانی در فرزندان اول
اولین فرزندان در هر خانواده از یک موقعیت برتری برخوردارند. مراقبت بیش از حد به جهت ثمره یک عشق سرانجام یافته بودن، بعضا اولین نوه بودن نزد پدربزرگ ها و مادربزرگ ها در سلسله مراتب نظام خانوادگی از یک موقعیت مطبوع مزیت یافته ای بهره مند هستند. این موقعیت تا زمان تولد دومین فرزند ادامه می یابد ولی با تولد فرزند دوم ناگهان محبت و توجه والدین و دیگر اطرافیان نسبت به آنان کمتر می شود و فرزند اول از موقعیت مطبوع و مزیت یافته ای تنزل می یابد. از آنجائیکه والدین و اطرافیان الگوی رفتاری خاصی برای نحوه برخورد خود با فرزند اول در مقابل این تنزل ندارند و اغلب با رفتارهای ناشیانه خود فرزند اول را نسبت به فرزند دوم نه تنها بی علاقه می کنند بلکه حسادت را در وجود او نهادینه می نمایند و یا با توجه بیش از حد او را دچار نخوت و تکبر می کنند. بررسی هایی که کارشناسان انجام داده اند مؤید این مطلب است که تظاهرات رفتاری روانی در فرزندان اول نسبت به سایر فرزندان بیشتر است که دلیل عمده آن تنزل مرتب فرزند اول پس از کودک دوم است و کاهش توجه و محبت اطرافیان موجب آن می شود که فرزند اول سعی نماید با نشان دادن اختلالات رفتاری و روانی به هر قیمتی که شده دوباره آن موقعیت را به دست آورد.
رفتار تبعیض آمیز والدین
بسیاری از والدین که نسبت به جنسیت فرزند خود حساس هستند و با یک نگاه فرزند پسر را به دختر ترجیح می دهند بعد از تولد دومین فرزند پسر در رفتار تبعیض آمیز نسبت به جنسیت فرزند دوم آنقدر افراط می کنند که فرزند اول دچار عقده روانی می شود. این مورد در بسیاری از خانواده ها به فرزند سوم یا چهارم نیز تأثیر می کند. والدین پس از چند فرزند بالاخره به اصطلاح جنسشان را جور می کنند در میان چنین خانواده هایی رابطه فرزندان با یکدیگر بسیار خصمانه است.
یکی می گفت: وقتی بچه بودم آنقدر از رفتار تبعیض آمیز والدینم رنج برده ام که با کوچکترین رفتار تبعیض آمیز از کوره در می روم و چند روزی دگرگون می شوم، برادرم که فقط ?? ماه از من کوچکتر بود، سوگلی خانواده شده بود بطوریکه نه تنها والدینم بلکه سایر اقوام نیز به من کوچکترین اهمیتی نمی دادند. همه جا او را مطرح می کردند، نقل مجلس بود و دردانه همه مخصوصا مادرم روزی صد دفعه قربان صدقه اش می رفت و برایش اسپند دود می کرد، مرا به حال خود رها کرده بود، کودکی من در چنین وضعیتی سپری شد. یکی از راههای پیشگیری اختلالات روانی و رفتاری در فرزندان رفتار یکسان با فرزندان است.


آفت پذیری ارشدها
بسیاری از والدین می گویند: فرزند ارشد (اولین فرزند) به معنی مطلق بیش از دیگر فرزندان مسائل و مشکلات برایشان پیش می آورد. تحقیقی که در این مورد در بنیاد شهید واداره آموزش و پرورش شهرستان نور بر روی کودکان عادی و شاهد انجام گرفت حاکی از آنست که از ?? کودک و نوجوانی که برای مداوای اختلالات رفتاری رجوع کرده بودند، ?? نفر فرزند اول (ارشد)، ?? نفر دوم و سوم، ? نفر فرزند چهارم و پنجم، ? نفر فرزند ششم و ده نفر یگانه فرزند بودند، با استفاده از آزمون مجذور k، مشخص شد که با احتمال ?? درصد اختلافات معنی داری بین فرزندان اول و اختلالات شدید روانی وجود دارد. طی سالهای ???? _ ???? ارشدها یک سوم اطفالی بوده اند که به مراکز روانشناسی پاریس و استراسبورگ معرفی شده اند، طبق گواهی روانکاوان حسد میان برادران نزد فرزند اول به ?? درصد و در میان سایرین به کمتر از ?? درصد می رسد. و بالاخره بر طبق یک آمار آمریکایی نسبت جنایتکاران در میان ارشدها بیشتر از سایر برادران است.
بررسی هایی که آدولف آدلر روانشناس نامی مدرسه پسران و مادران پاریس به اتفاق لیوی و کاچ همکاران خود انجام داده اند همگی مؤید این مطلب است که تظاهرات رفتاری روانی در فرزند اول نسبت به سایر فرزندان بیشتر می باشد.
تحقیق دیگری نیز در بخش روانشناسی بیمارستان روزبه انجام شد، مشخص شد از ?? بیماری که برای تشخیص اختلالات روانی رجوع کرده بودند ?? نفر فرزند اول بودند که از اختلالات شدید روانی، شخصیتی و اضطرابی رنج می بردند. از بررسی های بعمل آمده در این تحقیقات مشخص شد که سنگ پایه اختلالات رفتاری روانی فرزندان اول به خاطر فرو غلطیدن از یک موقعیت برتری یافته ناشی از تولد فرزند دوم بوده است، اما عوامل دیگری همچنانکه ذکر آن رفت نظیر: انضباط ، سختگیری والدین ، درگیری ها و اختلافات خانوادگی _ مراقبت بیش از اندازه و بی تجربگی والدین در ابتدای زندگی در این امر دخیل بوده است.
چگونه ارشد می شوند
آدلف آدلر روی این موضوع که فرزند ارشد همیشه از فرزند یگانه بودن شروع می شود پافشاری دارد. بدین سان او شش دانگ توجه والدین را برای خود می داند و تولد یک برادر (یا خواهر) به این موقعیت ممتاز پایان می دهد. گاهی فرزند ارشد این تغییر را فورا درک می کند و از آن منقلب و متألم می گردد. گاهی برعکس به اهمیت آن پی نمی برد، اما واکنش آن بعلت دیررسی عموما شدیدتر است. در هر صورت بطور کلی از میان نمی رود. این از دست دادن مقام اولویت و محرومیت های ناشی از آن به تنهایی برای توجیه مشکلاتی که فرزند ارشد ایجاد می کند کافی خواهد بود، با وجود این در بسیاری از موارد روش والدین وضع را سخت تر می کند.
والدین و فرزند ارشد
عموما والدین نسبت به فرزند اولشان قبل و بعد از تولد فرزندان دیگر رفتار یکسانی ندارند، برای والدین فرزند اول ثمره عشق اول است و این فرزندی است که تمام هیجانات و خواهش ها و ستایشهای زوج جوان در وجود او متمرکز شده است، کدام مادر است که هر قدر حس تعادل در او رشد کرده باشد، بیشتر دقت و مراقبت خود را صرف فرزند اول نکند و او را با فرزندان دیگر فرقی نگذارد.
یک مادر، درباره احساس نسبت به فرزند اولش می گفت: وقتی برای کار فرزندم را ترک می کردم وجود او را در خانه بزرگترین دارایی خود می دانستم و فکر می کردم گرانبهاترین شیئی را در خانه دارم. این احساس را در مورد فرزندان بعدی نداشته، چون عنوان مادری را اول بار از فرزند اولم گرفتم. ناگفته نماند که فقدان تجربه والدین در مورد تربیت سبب می شود که نسبت به فرزند اول رفتاری پرنوسان داشته باشند که از منتها درجه چشم پوشی به سخت گیری مفرط می رود. و این روش بچه را پر توقع و پر مدعا می کند، بعد ناگاه فرزند یگانه، فرزند ارشد می شود. بدون در نظر گرفتن وسعت فداکاری که عبارت از قبول یک مهمان ناخوانده ایست که باید عشق و محبت والدین را بعد از این با او تقسیم کند، از او می خواهند که هرگونه مسئولیتی را که برای پذیرفتن آن آمادگی ندارد، به عهده بگیرد و فراموش می کنند که وقتی بخوبی کاری را به او رجوع کرده اند انجام داده پاداشی کافی به او بدهند و تحسینش کنند و رعایت کوششهایی که برای آماده کردن خود به این وضع نوین کرده بنمایند، وقتی اشتباه یا خطایی از دیگر بچه ها سر می زند بدون ملاحظه فرزند ارشد را سرزنش می کنند و جملات (تو مثلا بزرگتری، باید عاقل تر باشی، تو بزرگتری کوتاه بیا و غیره....).
بسیار دیده شده است که بر اثر تسلسل و ناشی گریهای ناخودآگاهانه، خشم و کینه و نفرت بر وجود فرزند مخلوع مستولی می شود، آن وقت فرزند یگانه دیروز و قطب جاذب خانواده ناگهان کنار گذاشته شده سرخورده و نومید و منحرف می شود.
عباس در ساعاتی که مادر به مدرسه می رفت در نگهداری سمیه به مادر کمک می کرد، سمیه در اثر شیطنت خود و غفلت مادر بزرگ قوری چای را از روی چراغ خوراک پزی برگرداند و چای داغ دست او را سوزاند، مادر عباس را سرزنش کرد که چرا؟ ناسلامتی تو بزرگتری، چرا مواظب نبودی؟! فرزانه دفتر مشق فرهاد را پاره و خط خطی کرده بود، فرهاد بشدت ناراحت شده بود، مادر می گفت: حالا مگه چی شده، آسمان که به زمین نیامده خوب بچه است دیگه، تو بزرگی می خواستی دفترت را جلوی دست بچه نگذاری.
شاید بگویید که همه والدین چنین نیستند، در حقیقت برای بعضی ها فرزند ارشد، علی رغم تولدهای بعدی فرزند مورد احترام است و فرزندان بعدی را با تلقین احترام ارشد تربیت می کنند و فرزند ارشد از چنان اعتبار و حیثیتی احاطه می شود که هیچ یک از دیگر فرزندان از آن برخوردار نیستند.
حقوقدانان رژیم سابق فرانسه رعایت جانب فرزند ارشد را در مورد ارث داشتند و بسیاری از والدین در وصیت نامه خود قید می کردند که خانه یا زمین غیر مشترک به فرزندان ارشد داده می شود. در نظام شرعی ما نیز بعد از فوت والدین فرزند ارشد دربرداشت از حساب بانکی والدین و مسائل دیگر اولویت دارد. در بعضی از خانواده های قدیمی فرزند ارشد را نذر خدا می کردند و یا هم وزن اولین موهای سرش پس از اصلاح پول یا سکه نذر می کردند.
تکبر و نخوت در فرزند ارشد
فرزندانی که از این گونه روشها و امتیازات برخوردار باشند طولی نمی کشد که خود را یک موجود استثنایی می انگارند، بدین جهت با برادران و خواهران خود با تکبر و نخوت رفتار کرده و نسبت به آنها ستمگری می کنند، برعکس کوچکترها زود از منازعه خسته شده و تسلیم می شوند و از احراز حق خود دست برمی دارند چون مجبورند همیشه اطاعت کنند و چون شخصیتشان نمی تواند شکوفا شود متمایل به وابستگی به ترس، کمرویی و بی حالی و لاابالی گری می شوند و یا حالت تهاجم مفرطی در آنها پدید آمده و رفتارشان به سرکشی و طغیان می گراید. تربیت فرند ارشد بیش از تربیت سایر فرزندان مستلزم دقت و کاردانی است، بطوریکه اشاره شد در تربیت فرزند ارشد باید خیلی دقت شود چون شیوع اختلالات رفتاری و روانی فرزندان اول خانواده ناشی از رفتار نادرست والدین است. باید روشی بکار برد که گمان نکند سزاوار احترام و امتیاز خاصی هستند و از سوی دیگر حتی گاه گاه نپندارند که حقوق آنان نسبت به دیگران کمتر رعایت شده و حقی از آنان ضایع شده است. این پندار امتیاز و تبعیض برای آ نان بسیار زیان بخش است.
مازیار ?? ساله و محمد ? ساله اند و سازش این دو برادر غیرممکن به نظر می رسد. محمد بنیه ضعیفی دارد و همیشه احتیاج به مراقبت داشته و همواره به مازیار سفارش می شود که با او به خشونت رفتار نکند و نسبت به او گذشت داشته باشد. مازیار که دارای طبیعت آرام و محجوب است همیشه در برابر برادر کوچک خود از حق خود صرفنظر می کند ولی محمد ? ساله همیشه سعی دارد که برتری خود را به رخ مازیار بکشد، چون او از هوش خوبی برخوردار است بخصوص زمانی که مازیار با یکسال رد شدن در کلاس چهارم با محمد همکلاس شد، دردناکتر اینکه والدین هر روز مازیار را با برادر کوچکش مقایسه می کنند و برتری او را مطرح می کنند. در این میان ارشدیت مازیار تحت الشعاع هوش محمد قرار می گیرد و مازیار بیهوده می کوشد که از حیثیت و اعتبار ارشدیتی که برای خود قائل است دفاع کند، به این ترتیب مازیار سرافکنده می شود. والدین این دو پسر برای پرهیز از سرافکندگی فرزند ارشد به جای سنجش مقایسه توانمندی فرزند کوچکتر اعتماد از دست رفته فرزند ارشد را با فعالیت های دیگری مثل ورزش، هنر، کارهای دستی و غیره به او باز گردانند.
چگونه با فرزند ارشد باید رفتار کرد
حال که فرزند ارشد را شناختیم، باید با پیش بینی بعضی از مشکلات چاره جویی کرد. کارشناسان می گویند که فرزند ارشد این تمایل را دارد که گمان کند از یک طرف والدین بخصوص مادر او را ترک کرده و به حال خود گذاشته اند و از سوی دیگر برادر یا خواهر کوچکتر او را از حق خود محروم کرده اند، بعضا این تفکر تا بزرگسالی ادامه پیدا می کند، پس مشکلات فرزند ارشد را باید معلول این دو علت دانست.
سخن آخر
- مادر نباید بگذارد فرزند او را به خود انحصار دهد.
- نباید بگذارد که فرزند فکر کند که او را فراموش کرده است.
- مادر باید پیوسته نشان بدهد که مانند پیش به آنچه که مربوط به اوست علاقه مند است.
- والدین نباید بگذارند که کودک فکر کند «دیگر به من اعتنا نمی کنند» و «دیگر مرا دوست ندارند»
- ارشد را باید از تولد فرزند بعدی مطلع کرد (زمینه سازی برای تولد فرزند بعدی)
- با او صحبت کرده و به او حالی کنند که کسی جای او را غصب نکرده است.
- داشتن رفتار یکسان با فرزندان
- فرزند ارشد را راهنمایی کنند که نسبت به برادران و خواهران کوچکتر همانند پدر و مادر وضع حمایتگر داشته باشد.
- رعایت فاصله سنی مناسب بین فرزندان
- فرزند ارشد دختر را در مراقبتهای بچه نوزاد شرکت دهند.
این امر در میان طبقات زحمتکش جامعه به ویژه روستاها از زمانی خیلی زود به عهده خواهر ارشد محول می شود و مشکل ارشدیت در میان این طبقه بسیار ناچیزتر از آنست که در میان طبقه مرفه است.
صفت ارشدیت با حیثیت و آبرو تلطیف شود و ارشد در میان تفاهمی که در میان مصاحبین بالغ خود می یابد می تواند ضربه ناکامی را تحمل نماید.
- هرگز فرزند ارشد را نباید با مقایسه با کوچکتری که موجب خودکم بینی او باشد تحقیر کرد.
- افراط در توجه به ارشد سبب بروز نخوت و غرور زیاد او می گردد.
- با تدبیر و مهارت ارشد را وادار کنید که کاردانی و فداکاری و محبت خود را به سود کوچکترها به کار ببرد و از بکار بردن نیروی تعرضی علیه آنها خودداری کند.
نتیجه نهایی اینکه فرزند ارشد با دو خطر روبروست: او را کمتر یا بیشتر از ارزش واقعیش گرفتن که هر دو موجب اختلال رشد اجتماعی او شده و گاهی هماهنگی و تعادل میان گروه برادران را به هم می زند.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ