سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بردبارى پرده‏اى است پوشان ، و خرد شمشیرى است برّان ، پس نقصانهاى خلقت را با بردبارى‏ات بپوشان ، و با خرد خویش هوایت را بمیران . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 90 اردیبهشت 6 , ساعت 3:7 عصر

هوش هیجانی
 
سلام حتما تا به حال نام  EQ یا هوش هیجانی به گوشتان خورده. اکثر دانشجویان سوالات زیادی در این مورد دارند ولی بیشتر مواقع جواب درست و کاملی دریافت نمی کنند . با گسترش مطرح کردن این موضوع در محافل مختلف من تصمیم گرفتم که مطلبی جامع، خلاصه و قابل فهم از منابع مختلف در این مورد بنویسم به همراه تست های سنجش EQ  که در آخر مطلب آورده ام .  البته متذکر می شوم که شخصا همه مطالب یا تستهای آورده شده را به طور قطعی نمی پذیرم ، زیرا در روانشناسی  هیچ چیز قطعی و مطلق وجود ندارد.
 
ابتدا بهتر است بدانیم که اصلا هوش چندگانه چیست؟
هنگامی که واژه «هوش» به گوش ما می‌خورد معمولاً مفهوم ضریب‌هوشی ( IQ ) به ذهنمان می‌آید. هوش معمولاً به عنوان توانائی‌های بالقوه عقلانی تعریف می‌شود. چیزی که ما با آن زاده می‌شویم، چیزی که قابل اندازه‌گیری است و ظرفیتی که تغییر دادن آن دشوار است. امّا در سال‌های اخیر دیدگاه‌های دیگری نسبت به هوش پدید آمده است. یکی از این دیدگاه‌ها، نظریه هوش چندگانه است که توسط هاوارد گاردنر، روان‌شناس دانشگاه هاوارد، ارائه گشته است. طبق نظریه گاردنر، برای به دست آوردن تمام قابلیت‌ها و استعدادهای یک فرد، نباید تنها به بررسی ضریب هوشی پرداخت بلکه انواع هوش‌های دیگر او مثل هوش موسیقیایی، هوش درون فردی، هوش تصویری-فضایی و هوش کلامی- زبانی نیز باید در نظر گرفته شود.



EQ یا EI چیست ؟

هوش هیجانی (Emotional Intelligence) که به اختصار EI گفته می‌شود و معمولاً معیار ارزیابی آن را «ضریب هوش هیجانی» یا EQ می‌نامند، به توانایی، ظرفیت یا مهارت ادراک، سنجش و مدیریت هیجانات خود و دیگران دلالت دارد. به تعریفی دیگر ظرفیت درک اطلاعات هیجانی و استدلال در هنگام وجود هیجان است. هوش هیجانی (EQ) به عنوان یکی از عوامل بسیار موثر در موفقیت فردی شناخته شده است. هوش هیجانی، توانائی درک هیجانها و عاطفه ها به منظور دستیابی و ایجاد هیجانهائی است تا ضمن کمک به تفکر بهتر، بتواند به شناخت هیجانها و عواطف بپردازد و در ضمن، هماهنگی لازم میان عواطف و احساسها برای ارتقاء عاطفی و هوشی را فراهم آورد . هوش هیجانی یعنی توانایی مهار تمایلات عاطفی و هیجانی خود، درک خصوصی‌ترین احساسات دیگران و رفتار آرام و سنجیده در روابط انسانی . به عبارت دیگر فردی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار است، به خوبی می‌تواند احساسات خود را مهار کند و آنها را به شکل مناسب بیان کند.

حالا که تا حدی با هوش چند گانه و EQ ی عزیز آشنا شدیم بهتره بدونیم از کجا پیداشون شده!

میگن جناب گاردنر ، روانشناس دانشگاه هاروارد لطف کرده اند و با اعلام اینکه دیدگاه‌های روان‌سنجی سنتی نسبت به هوش، بسیار محدود و ضعیف است ، یک نظریه به نام هوش چندگانه تولید کرده اند. گاردنر نظریه‌اش را نخستین بار در کتاب «قاب‌های ذهنی: نظریه هوش چندگانه»، در سال 1983 ارائه کرد. به عقیده او همه انسان‌ها دارای انواع مختلفی از هوش هستند. او در کتاب خود، هشت نوع مختلف هوش را معرفی نموده و احتمال داده است که نوع نهمی نیز به عنوان «هوش هستی‌گرا» وجود داشته باشد.

در سال 1920، «تورن دایک» در دانشگاه کلمبیا از عبارت هوش اجتماعی برای تشریح مهارت کنار آمدن با سایر مردم استفاده کرد. و در سال 1975بود که گاردنر ایده هوش چندگانه را مطرح کرد. به عقیده برخی عبارت هوش هیجانی ابتدا در سال 1985 توسط «وین پین» مطرح شد امّا توسط «دانیل گلمن» در سال 1995 محبوبیت یافت. بیشترین پژوهش‌ها در این زمینه توسط «پیتر سالووی» و «جان مایر» در دهه 90 صورت گرفته است. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که ظرفیت ادراک و فهم هیجانات، عامل جدیدی را در شخصیت افراد تشکیل می‌دهند. مدل سالووی- مایر، هوش هیجانی را به صورت ظرفیت درک اطلاعات هیجانی و استدلال در هنگام وجود هیجان تعریف می‌کند.

و اما بریم سر اصل مطلب

طبق نظریه گاردنر، برای به دست آوردن تمام قابلیت‌ها و استعدادهای یک فرد، نباید تنها به بررسی ضریب هوشی پرداخت بلکه انواع هوش‌های دیگر او مثل هوش موسیقیایی، هوش درون فردی، هوش تصویری-فضایی و هوش کلامی- زبانی نیز باید در نظر گرفته شود. البته نظر ایشون به مزاج بعضی ها خوش نیامد و انتقاداتی از او کردند. منتقدان می‌گویند تعریف گاردنر از هوش بسیار وسیع و گسترده است و هشت نوع هوشی که او تعریف کرده فقط نشانگر استعدادها، خصوصیات شخصیتی و توانائی‌هاست. از دیگر نقاط ضعف نظریه گاردنر می‌توان به کمبود پژوهش‌های عملی پشتیبان آن اشاره کرد.
اما با وجود این، نظریه هوش چندگانه محبوبیت زیادی در بین مربیان و آموزشگران پیدا کرده و بسیاری از معلمان از این نظریه در انتخاب شیوه تدریس خود استفاده می‌کنند.

نظریه هوش چندگانه گاردنر:

در این قسمت با هشت نوع هوش مختلفی که گاردنر تعریف کرده است بیشتر آشنا می‌شیم. {با نهمی خودتون آشنا بشید}

1-هوش تصویری – فضایی:( قدرت تشخیص تصویری و فضایی ). کسانی که هوش تصویری-فضایی بالایی دارند در تجسّم چیزها قوی هستند. این افراد معمولاً جهت‌یابی خوبی دارند و با نقشه‌ها، نمودارها، عکس‌ها و تصاویر ویدیویی مشکلی ندارند. این افراد از خواندن و نوشتن ، تفسیر عکس، گراف و نمودار ، رسم، نقاشی و هنرهای تجسمی و درست کردن پازل لذت می برند. اینها می توانند معمار، مهندس و هنرمند خوبی شوند.{میگن برای ساختن اهرام مصر هم از هوش فضایی استفاده کردن ،‌ چون عقل و هوش زمینی به این چیزا نمی کشه ! }

2 - هوش کلامی – زبانی: کسانی که هوش کلامی- زبانی بالایی دارند به خوبی می‌توانند از کلمات، به هنگام نوشتن و حرف زدن، استفاده کنند. این افراد غالباً در نوشتن داستان، به خاطر سپردن اطلاعات ، استفاده از شوخ‌طبعی به هنگام بیان داستان‌ها ، توضیح دادن مسائل در مباحثه یا صحبت‌های متقاعد کننده مهارت دارند و ازخواندن و نوشتن لذت می برند. {خدا راشکر همه خانم ها در این زمینه عالی هستند ! }

3- هوش منطقی – ریاضی : کسانی که هوش منطقی- ریاضی بالایی دارند در استدلال، شناسایی الگوها و تحلیل منطقی مسائل قوی هستند. این افراد به تفکر درباره مفهوم اعداد، روابط والگوها ، انجام آزمایش‌های علمی، انجام محاسبات پیچیده و تفکر درباره ایده‌های انتزاعی علاقه‌مندند.

4- هوش اندامی- جنبشی: (تحرک فیزیکی، کنترل حرکات) کسانی که هوش اندامی- جنبشی بالایی دارند در حرکت‌های بدنی، انجام عملیات و کنترل فیزیکی قوی هستند. این افراد در هماهنگ سازی چشم و دست مهارت دارند و افراد چالاک وتردستی هستند. مهارت در ورزش و رقص ، لذت بردن از ساختن چیزها با دست ،‌ هماهنگی فیزیکی عالی و به خاطر سپردن چیزها از طریق انجام دادن آن‌ها، به جای گوش کردن یا دیدن از دیگر ویژگیهای این افراد است. {برای مطالعه موردی می توانید به بابک نهرین مراجعه کنید ! }

5- هوش موسیقیایی: کسانی که هوش موسیقیایی بالایی دارند در فکر کردن به الگوها، ریتم‌ها و صداها قوی هستند. این افراد از موسیقی لذت می‌برند و معمولاً در نواختن سازهای موسیقی و آهنگسازی مهارت دارند. لذت بردن از آوارخوانی و نواختن سازهای موسیقی،‌ تشخیص آسان الگوها و نت‌های موسیقی و درک عمیق از ساختار، ریتم و نت‌های موسیقی از دیگر ویژگیهای این افراد است.

6- هوش میان فردی : کسانی که هوش میان فردی بالایی دارند در تعامل با دیگران و درک آن‌ها قوی هستند.این افراد در سنجش هیجانات، انگیزه‌ها، تمایلات و منظور کسانی که دور و برشان هستند مهارت دارند.از دیگر خصوصیات این افراد می توان به مهارت در برقراری ارتباط کلامی، مهارت در ارتباط غیرکلامی ، نگاه کردن به موقعیت‌ها از زوایای مختلف ، ایجاد روابط مثبت با دیگران ، مهارت در فرو نشاندن اختلافات در داخل گروه‌ها اشاره کرد.{مراجعه شود به کتاب وقتی بین دعوا له شدم ! }

7- هوش درون فردی : (درون نگری و خودآزمایی) ،‌ کسانی که هوش درون فردی بالایی دارند، آگاهی خوبی از وضعیت هیجانی، احساسات و انگیزه‌های خود دارند. این افراد از خودآزمایی، تخیل روزانه، کند و کاو کردن روابط خود با دیگران و برآورد توانائی‌های فردی خود لذت می‌برند.چنین افرادی در تحلیل نقاط قوت و ضعف خود، خودآگاهی و داشتن درک روشن از ریشه انگیزه‌ها و احساسات خود مهارت دارند.

8- هوش طبیعت‌گرا : هوش طبیعت‌گرا آخرین نوع هوشی است که گاردنر درنظریه خود به هفت نوع قبلی افزوده و با مقاومت و مخالفت بیشتری نسبت به بقیه روبرو گردیده است. به گفته گاردنر، کسانی که دارای هوش طبیعت‌گرای بالایی هستند، سازگاری بیشتری با طبیعت دارند و معمولاً به پرورش، کشف محیط و یادگیری درباره موجودات علاقه‌مندند. این افراد به سرعت از جزئی‌ترین تغییرات در محیط‌شان آگاه می‌شوند. ای افراد علاقه‌مند به موضوعاتی از قبیل گیاه‌شناسی، زیست‌شناسی ، جانورشناسی ، باغبانی، کشف طبیعت، پیاده‌روی و چادر زدن در طبیعت هستند.{لطفا برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر به وبلاگ دانشکده دامپزشکی و کشاورزی مراجعه فرمایید}

هوش هیجانی بنابر نظریه (بار- اون):

این هوش بنا به نظر «بار-اون » 5 مولفه به شرح زیر دارد که 15 عامل در آن موثر هستند.

?- مهارتهای درون فردی شامل: خودآگاهی هیجانی (بازشناسی و فهم احساسات خود) جرأت (ابراز احساسات، عقاید، تفکرات و دفاع از حقوق شخصی به شیوه ای سازنده) خودتنظیمی (آگاهی، فهم، پذیرش و احترام به خویش) خودشکوفایی (تحقق بخشیدن به استعدادهای بالقوه خویشتن) استقلال (خودفرمانی و خودکنترلی در تفکر و عمل شخصی و رهایی از وابستگی هیجانی).{ بنابر تحقیقات انجام نشده ، کسانی که نامشان غنچه است توانایی بالقوه بیشتری برای خود شکوفایی دارند}

?- مهارتهای میان فردی شامل: روابط میان فردی (آگاهی، فهم و درک احساسات دیگران، ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش دو جانبه که به صورت نزدیکی هیجانی و وابستگی مشخص می شود) تعهد اجتماعی(عضو مؤثر و سازنده گروه اجتماعی خود بودن، نشان دادن خود به عنوان یک شریک خوب) همدلی(توان آگاهی از احساسات دیگران، درک احساسات و تحسین آنها) .{ آقای فردوپوس طی پیامی که فرستادند ، طرفداران تراختور را بهترین نمونه برای مهارت های میان فردی بیان کردند. زیرا با وجود اینکه آب معدنی رضازاده 300 تومان برایشان خرج دارد آن را به طبقه پایین پرت می کنند تا اگر احیاناَ آن افراد سالم ماندند از آن استفاده کنند}

?- سازگاری شامل: مسأله گشایی(تشخیص و تعریف مسائل، همچنین ایجاد راه کارهای مؤثر) آزمون واقعیت(ارزیابی مطابقت میان آنچه به طور ذهنی و آنچه به طور عینی، تجربه می شود) انعطاف پذیری(تنظیم هیجان، تفکر و رفتار به هنگام تغییر موقعیت و شرایط) .

?- کنترل استرس شامل: توانایی تحمل استرس(مقاومت در برابر وقایع نامطلوب و موقعیت‌های استرس زا) کنترل تکانه(ایستادگی در مقابل تکانه یا انکار تکانه). { به عنوان مثال می توانید در کلاسهای چگونه بر استرس امتحان غلبه کنید با موضوع راهکارهای تقلب و زیر میزی به استاد شرکت کنید ! }

?- خلق عمومی شامل: شادی(احساس رضایت از خویشتن، شاد کردن خود و دیگران) خوشبینی(نگاه به جنبه‌های روشن زندگی و حفظ نگرش مثبت حتی در مواجهه با ناملایمات).{ اگر بهانه ای برای شاد بودن پیدا نکردید بی زحمت خودتان تولید کنید و به دیگران هم یکمی بدید ثواب داره ،‌ والا ! }

وراثت یا محیط کدامیک موثرند؟
بر خلاف IQ یا هوش‌بهر که بیشتر تحت تاثیر عوامل وراثتی است و در طول زندگی فرد ثابت می‌ماند، هوش هیجانی احتمالاً بیشتر تحت تاثیر شرایط محیطی است. دانیال گلمن می‌گوید: قابلیت‌های تشکیل دهنده هوش هیجانی در مجموع توانایی‌های اکتسابی هستند اما از طرفی سنجش هوش هیجانی عملاً برخی از جنبه‌های شخصیت را مانند خوش‌بینی و استقامت در بر می‌گیرد، با توجه به اینکه در شکل‌گیری شخصیت هر دو عامل وراثت و محیط نقش دارند نمی‌توان نظر گلمن را درباره اکتسابی بودن هوش هیجانی تائید کرد. به طور کلی در حال حاضر در مورد اینکه هوش هیجانی یک استعداد ارثی است و یا مجموعه‌ای از توانایی‌ها، قابلیت‌ها و مهارت‌های اکتسابی اتفاق نظر وجود ندارد.
به نظر می‌رسد این امکان وجود دارد که شخص با هوش هیجانی زیاد متولد شود اما در آغاز کودکی این توانمندی به گونه‌ای آسیب ببیند و منجر به کاهش هوش هیجانی شود. همچنین ممکن است کودکی با هوش هیجانی کم متولد شود اما با الگوی پرورش صحیح هوش هیجانی وی افزایش یابد. آسیب‌پذیری هوش هیجانی بالا، بسیار بیشتر از امکان پرورش و رشد هوش هیجانی کم است، به عبارتی دیگر هوش هیجانی تابع این اصل کلی است که نابود کردن همیشه آسان‌تر از پرورش دادن است.

ده توصیه برای بهبود هوش هیجانی
?) مسئولیت عواطف و کامیابی ها را بپذیرید.
?) بجای برچسب زدن به رفتار و انگیزه های دیگران احساسهای خودتان را بازنگری کنید.
?) مهارتهای مؤثر سازش جویانه را برای حالت خاص روانی توسعه دهید. یاد بگیرید وقتی هیجان زده هستید، آرامش خود را حفظ کنید و برعکس، وقتی احساس خمودگی و ضعف میکنید، پرتلاش و پرتحرک باشید.
?) به دنبال کسب پیروزی باشید و از شرایط منفی، درس زندگی بیاموزید.
?) با خودتان صادق باشید. احساسهای منفی تان را بپذیرید و به دنبال یافتن منشاء آنها باشید. به دنبال راه حل هائی باشید تا به طور جدی بتوانید مشکلها را حل کنید.
?) به احساسهای دیگران احترام بگذارید و به آنها نشان دهید برایشان احترام قائل هستید.
?) از افرادی که به احساسهای شما احترام نمیگذارند یا قبولتان ندارند، دوری کنید.
?) دو برابر آنچه حرف میزنید، گوش کنید.
?) به ارتباطهای غیرکلامی اهمیت ندهید، وقتی با دیگران ارتباط برقرار میکنید به چهره آنها نگاه کنید، به لحن صدای آنها توجه کنید. علایم تن گفتاری (حرکتهای بدن) را به ذهن بسپارید و آنها را مدنظر قرار دهید.
??) بدانید بهبود هوش هیجانی به زمان نیاز دارد و صبر و حوصله کنید و عجله نکنید.

 

 

آیا هوش هیجانی قابل اندازه گیری است؟
از نظر علمی، امکان اندازهگیری هوش هیجانی وجود دارد؛ چرا که با تهیه پرسشنامه و آزمونی که در شبکه? جهانی اینترنت موجود است، میتوان سطح هوش هیجانی را اندازهگیری نمود. هوش هیجانی میتواند باعث نتیجه های دلخواه و مثبت در روابطمان با دیگران و خودمان شود و پیامدهای مثبتی مثل شادی، خوشبینی، موفقیتهای کاری، تحصیلی و شخصی به دنبال داشته باشد. اگر دارای سطح بالائی از هوش هیجانی باشیم، میتوانیم انتظار نتیجه های عملکرد مطلوب افزایش فروش، موقعیت تحصیلی، ازدواج موفق، رواط دوستانه و صمیمی با دیگران و برخورداری از سلامت جسمی و روانی را داشته باشیم. یکی از مهمترین توانائیهای هوش هیجانی در کیفیت انسانی، این است که میتوان آن را آموخت و در طول زندگی بهبود بخشید. بهره? هوشی (IQ) به عباراتی مفهومی ایستا و تثبیت شده در افراد است، در حالیکه هوش هیجانی (EQ) یک صفت یا خصیصه? قابل بحث است و کاربرد وسیعی در توسعه و رشد منابع انسانی دارد.

 

خود آزمون هوش هیجانی
?) آیا میتوانید احساسهای خود را بازشناسی کنید و بگوئید در هر موردی بهطور دقیق، چه احساسی دارید؟
بلی خیر
?) آیا میتوانید بین احساسهای گوناگونی که دارید، تمایز قائل شوید؟
بلی خیر
?) آیا میدانید چه احساسی دارید و از چه راهی آن را نشان میدهید؟
بلی خیر
?) آیا میتوانید احساسها، افکار و باورهایتان را از طریق روشهای غیرمخرب ابراز کنید؟
بلی خیر
?) آیا همانطور که هستید به خودتان احترام میگذارید و خود را می پذیرید؟
بلی خیر
?) آیا در بیشتر مواقع، احساس اعتماد به نفس و امنیت دارید؟
بلی خیر
?) آیا نسبت به آنچه که دیگران در مورد شما میگویند، احساس خوبی دارید؟
بلی خیر
?) آیا به قابلیتها و توانائیهای خود آگاه هستید؟
بلی خیر
?) آیا به خودتان میگوئید که یک زندگی بامعنا، غنی و کامروا دارید؟
بلی خیر
??) آیا نسبت به دستاوردهایتان احساس رضایتمندی میکنید؟
بلی خیر
??) آیا نسبت به آنچه فکر میکنید و انجام میدهید، خودگردان و خودکنترل هستید؟
بلی خیر
??) آیا از وابستگی هیجانی دیگران فارغ هستید؟
بلی خیر
بهازاء هر پاسخ بلی ? امتیاز به خود بدهید.

نتیجه: امتیاز بین ?? تا ?? نشان دهنده درجه بالای هوش هیجانی است.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ